سبب بیرون آمدنِ آدم علیهالسلام از بهشت آن بود که چون ابلیس از بهر آدم علیهالسلام ملعون گشت و از رحمت نومید شد، و نام و صورتش بگردانید، خدای عزّوجلّ مُلکِ زمین و خازنی بهشت از وی بستد و مُلکِ زمین به آدم داد و دربانی و خازنی بهشت به رضوان داد. ابلیس از هر سوی همیگشتی، و به بهشت اندر نتوانستی شدن، که فرمان به دست رضوان افتاده بود. و او را منع کردی. پس این مار، یکی بود از دربانانِ بهشت و میان او و ابلیس پیشتر دوستی بود. چون ابلیس به لعنت شد، همهٔ فریشتگان و رضوانان روی از وی بگردانیدند. و این مار همچنان با وی دوستی داشت، و ابلیس هر گاه به درِ بهشت شدی، و با وی حدیث کردی، و از خبرِ آدم پرسیدی، و گفتی: آدم از آن درخت که او را منع کردند همیخورد؟ مار گفتی: نه. چنین آمدست به خبر اندر که : ابلیس مار را بفریفت و خواهش کرد که مرا راه ده تا اندر بهشت شوم نزدِ آدم و با وی حدیثی کنم. مار گفت: نیارم که فرشتگان تو را ببینند. ابلیس گفت: دهن باز کن تا اندر دهنِ تو شوم تا ایشان نبینند. و مار بر صورتی بود که از آن نیکوتر صورت نبُوَد، و چهار دست و پای داشت. پس ابلیس را اندر بهشت برد به دهن اندر، ایدون که کس او را ندید تا پیش آدم شد.
تاریخ بلعمی، به تصحیح ملکالشعرای بهار و محمد پروین گنابادی،چاپ چهارم، 1399، هرمس، ص 135.