چرا؟ چگونه؟:
«گشتالت» واژه ای است آلمانی. «شکل»، «قالب»، «اندام»، «هیکل» یا «کل»، «تمامیت» و «هیئت» معادلهایی است که به جای آن در زبان فارسی به کار برده اند. البته از آن در زمینه هایی مانند روانشناسی، فلسفه، هنر و علوم طبیعی، «کلی وحدت یافته» نیز دریافت می شود. هر چند در زمینه این علوم هرگز و در هیچ زبانی نمی توان برای «گشتالت» معادلی صحیح و مناسب پیدا کرد. از تئوری گشتالت به عنوان تئوری ادراک نیز یاد می کنند، این تئوری با مطرح کردن برخی از ویژگیهای ادراک بصری توانست ثابت کند ادراک چیزی فراتر از مجموعه احساسات مستقل است. در حقیقت این جنبش به این نکته اشاره دارد که کل چیزی است غیر از مجموعه اجزا.
ادراک ما کیفیتی گشتالتی دارند، اما اجزای سازندۀ آنها فاقد این خصوصیت هستند. مثلاً آدمی با گوش دادن به یک ملودی، نتهای سازندۀ آن را به شکل انتزاعی نمی شنود، بلکه کلیت ملودی را ادراک می کند. البته اگر صداهای مختلف تشکیل دهنده یک ملودی مشخص به طور جداگانه برای افراد مختلف پخش شود، تجربۀ به دست آمده به هیچ عنوان با تجربه فردی که ملودی را یک جا شنیده است برابری نمی کند. به عبارتی مفهوم کل با مجموع در این است که مجموع به تعدادی از قطعات یا تکه هایی اطلاق می شود که یکی پس از دیگری با هم جمع شوند، به صورتی که هیچ تأثیری بر هم نگذارند و هر وقت آنها را از هم جدا کنیم، تغییری در قطعه یا قطعه های جدا شده مشاهده نشود...
طراحی گرافیکی با رویکرد گشتالتی