این کتاب دربردارنده آن مقدار از سخنان آبدار و لطیف شاعری است با تخلص لامعی، که از گزند حوادث در امان مانده و به دست ما رسیده است. در این میانه ابیاتی نیز هست که به او نسبت داده اند و ممکن است از شاعر یا شاعرانی دیگر باشد. آنچه مسلم است این که لامعی سراینده باریک اندیش و دنباله رو «فرخی سیستانی»، «منوچهری دامغانی» و «عنصری بلخی» بوده است و به تبع آنان در وصف طبیعت و مدح بزرگان عصر خویش، شعر می سروده است. اما می توان برای کلمات شعر او که از سخنان سه شاعر مقتدای خود گرفته شده، مرزهایی روشن و مشخص پیدا کرد.
این دیوان حدود 1000 بیت دارد که از تذکره ها و کتب لغت و جُنگهای شعر و دیگر کتب جمع آوری شده است.
نگارینا تو از نوری و دیگر نیکوان از گل / چو سنگ از گل شود پیدا، چرا هستی تو سنگین دل
مرا حقی است بر چشمت، نیارم جستن از خشمت / به چشم شوخ باطل جوی، حق من مکن باطل
با
دیوان لامعی گرگانی بیشتر آشنا شوید.